برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
برنامه ریزی استراتژیک هنر ایجاد استراتژی های تجاری خاص ، اجرای آنها و ارزیابی نتایج اجرای طرح ، با توجه به اهداف یا خواسته های کلی شرکت در دراز مدت است. این یک مفهوم است که بر ادغام بخشهای مختلف (مانند حسابداری و امور مالی ، بازاریابی و منابع انسانی) در یک شرکت برای تحقق اهداف استراتژیک تمرکز دارد. اصطلاح برنامه ریزی استراتژیک در اصل مترادف با مدیریت استراتژیک است.
مفهوم برنامه ریزی استراتژیک در ابتدا در دهه های 1950 و 1960 متداول شد و تا دهه 1980 در جهان شرکت ها مورد استقبال قرار گرفت ، زمانی که تا حدودی مورد توجه قرار نگرفت. با این حال ، اشتیاق برای برنامه ریزی استراتژیک کسب و کار در دهه 1990 دوباره زنده شد و برنامه ریزی استراتژیک همچنان در تجارت مدرن اهمیت دارد.
فرایند برنامه ریزی راهبردی (استراتژیک)
فرایند برنامه ریزی راهبردی (استراتژیک) مستلزم تفکر و برنامه ریزی قابل توجهی از سوی مدیران سطح بالای شرکت است. قبل از تعیین برنامه عملی و سپس تعیین نحوه اجرای استراتژیک آن ، مدیران ممکن است بسیاری از گزینه های احتمالی را در نظر بگیرند. در پایان ، امید می رود مدیریت یک شرکت بر استراتژی ای تمرکز کند که به احتمال زیاد نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت (که معمولاً به عنوان بهبود نتیجه شرکت تعریف می شود) و می تواند به شیوه ای مقرون به صرفه و با احتمال موفقیت بالا اجرا شود. ضمن اجتناب از ریسک مالی نامناسب.
توسعه و اجرای برنامه ریزی استراتژیک معمولاً شامل سه مرحله مهم است:
1. تدوین استراتژی
در فرایند تدوین استراتژی ، یک شرکت ابتدا وضعیت فعلی خود را با انجام ممیزی داخلی و خارجی ارزیابی می کند. هدف از این کار کمک به شناسایی نقاط قوت و ضعف سازمان و همچنین فرصت ها و تهدیدها (تجزیه و تحلیل SWOT) است. در نتیجه تجزیه و تحلیل ، مدیران تصمیم می گیرند که بر روی کدام برنامه ها یا بازارها تمرکز کنند یا آن را رها کنند ، چگونه منابع شرکت را به بهترین نحو تخصیص دهند و آیا اقداماتی مانند گسترش عملیات از طریق سرمایه گذاری مشترک یا ادغام را انجام دهند.
استراتژی های تجاری تأثیرات بلندمدتی بر موفقیت سازمانی دارند. معمولاً فقط مدیران عالی رتبه مجاز به اختصاص منابع لازم برای اجرای آنها هستند.
2. اجرای استراتژی
پس از تدوین استراتژی ، شرکت باید اهداف یا اهداف خاصی را در ارتباط با اجرای استراتژی تعیین کند و منابع را برای اجرای استراتژی اختصاص دهد. موفقیت مرحله پیاده سازی اغلب به این معناست که مدیران شغلی خوب در ارتباط با ارائه استراتژی انتخاب شده در سراسر شرکت و جلب توجه همه کارکنان به تمایل برای به کار انداختن استراتژی ، چقدر خوب عمل می کنند.
اجرای مؤثر استراتژی شامل ایجاد یک ساختار یا چارچوب محکم برای اجرای استراتژی ، حداکثر استفاده از منابع مربوطه و هدایت مجدد تلاش های بازاریابی در راستای اهداف و اهداف استراتژی است.
3. ارزیابی استراتژی
هر فرد تجاری باهوش می داند که موفقیت امروز موفقیت فردا را تضمین نمی کند. بنابراین ، برای مدیران مهم است که عملکرد یک استراتژی انتخاب شده را پس از مرحله اجرا ارزیابی کنند. ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت مهم است: بررسی عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر اجرای استراتژی ، اندازه گیری عملکرد و انجام اقدامات اصلاحی برای تأثیرگذاری بیشتر استراتژی. به عنوان مثال ، پس از اجرای یک استراتژی برای بهبود خدمات به مشتریان ، یک شرکت ممکن است دریابد که برای دستیابی به بهبودهای مطلوب در روابط با مشتری ، باید یک نرم افزار جدید مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) اتخاذ کند.
هر سه مرحله در برنامه ریزی استراتژیک در سه سطح سلسله مراتبی رخ می دهد: مدیریت عالی ، مدیریت میانی و سطوح عملیاتی. بنابراین ، تقویت ارتباط و تعامل بین کارکنان و مدیران در همه سطوح ضروری است ، به طوری که به شرکت کمک می کند تا به عنوان یک تیم کارآمدتر و مؤثر تر فعالیت کند.
مزایای برنامه ریزی استراتژیک
بی ثباتی محیط کسب و کار باعث می شود که بسیاری از شرکت ها استراتژی های واکنشی را اتخاذ کنند تا راهکارهای پیشگیرانه. با این حال ، استراتژی های واکنشی معمولاً فقط برای کوتاه مدت قابل اجرا هستند ، اگرچه ممکن است مستلزم صرف منابع و زمان قابل توجهی برای اجرا باشند. برنامه ریزی استراتژیک به شرکت ها کمک می کند تا بصورت فعال آماده شوند و مسائل را با دید بلندمدت تری حل کنند. آنها یک شرکت را قادر می سازند تا به جای پاسخ دادن به شرایط ، تأثیر خود را آغاز کند.
از جمله مزایای اصلی ناشی از برنامه ریزی استراتژیک می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. به تدوین استراتژی های بهتر با استفاده از رویکرد منطقی و سیستماتیک کمک می کند
این اغلب مهمترین مزیت است. برخی از مطالعات نشان می دهند که فرآیند برنامه ریزی استراتژیک ، صرف نظر از موفقیت یک استراتژی خاص ، سهم بسزایی در بهبود عملکرد کلی شرکت دارد.
2. تقویت ارتباط بین کارفرمایان و کارکنان
ارتباطات برای موفقیت فرایند برنامه ریزی استراتژیک بسیار مهم است. این امر از طریق مشارکت و گفتگو بین مدیران و کارکنان آغاز می شود ، که نشان دهنده تعهد آنها برای دستیابی به اهداف سازمانی است.
برنامه ریزی استراتژیک همچنین به مدیران و کارکنان کمک می کند تا نسبت به اهداف سازمان تعهد نشان دهند. این به این دلیل است که آنها می دانند شرکت چه می کند و دلایل پشت آن چیست. برنامه ریزی استراتژیک اهداف و اهداف سازمانی را واقعی می سازد و کارکنان می توانند به راحتی رابطه بین عملکرد خود ، موفقیت شرکت و جبران خسارت را درک کنند. در نتیجه ، هم کارکنان و هم مدیران تمایل به ابتکار و خلاقیت بیشتری دارند و این باعث رشد بیشتر شرکت می شود.
3. به افراد شاغل در سازمان قدرت می بخشد
افزایش گفتگو و ارتباط در تمام مراحل فرآیند ، احساس کارآمدی و اهمیت کارکنان را در موفقیت کلی شرکت تقویت می کند. به همین دلیل ، برای شرکتها مهم است که فرایند برنامه ریزی استراتژیک را با مشارکت مدیران و کارکنان سطح پایین در سراسر سازمان متمرکز کنند. یک مثال خوب ، شرکت والت دیزنی است که بخش برنامه ریزی استراتژیک جداگانه خود را منحل کرد و به نفع واگذاری نقشهای برنامه ریزی به بخشهای تجاری فردی دیزنی عمل کرد.
جمع بندی
تعداد فزاینده ای از شرکتها از برنامه ریزی استراتژیک برای تدوین و اجرای تصمیمات مؤثر استفاده می کنند. در حالی که برنامه ریزی به مقدار قابل توجهی از زمان ، تلاش و پول نیاز دارد ، یک برنامه استراتژیک مدون به طور مؤثر باعث رشد شرکت ، دستیابی به هدف و رضایت کارکنان می شود.
در همین راستا تیم تدوین استراتژی آژانس فول سرویس تبلیغاتی و بازاریابی راه ارتباطی دوران تبلیغات با ارائه خدمات مرتبط به سازمانها، شرکتها و صاحبین کسب و کار سعی در پیشبرد راهبرد های موفقیت آفرین است. برای کسب اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.